مفاخر و مشاهیر استان
مطالب تصادفی
چه کسی آنلاین است؟
تخته های سیاه ،سبز، سفید (12)
تختـه سیـاه
تخته سیاه چیست؟چه فایده ایی داردوچطور باید مورد استفاده قرارگیرد؟این ها سووالاتی است که اگر چه خیلی ساده به نظرمی رسند،امّا درباره ی هرکدام می شوداظهار نظرهایی گوناگون کرد.آن چه مسلّم است،تخته سیاه به عنوان ساده ترین وابتدایی ترین وسیله ی کمک آموزشی از اهمیّتی بسیار برخوردار است که متاسفانه توّجهی شایسته و بایسته به آن نشده است.تخته سیاه اگر با بی اعتنایی معلّم وشاگردمواجه شود،چوب خشک وبی خاصیّتی بیش نیست واگر بهدقّت شناخته گردد خواهیم دید که لوح اسرار آمیز هر کلاس است.لوح اسرار آمیزی که معلّم به کمک آن قادر می شود،ضمن توضیحی ساده یک مساله ی مشکل علمی را به کمک تخته سیاه طوری در ذهن شاگردان تجسّم دهد که سال ها در فکرها بماندواز خاطره ها نرود.
اثاثیه ی مدارس،تخته سیاه
تخته سیاه که اکنون در مدارس جدیده متداول و معمول است ابتدا از زمان«رومانیان قدیم» شروع شده و صفحاتی بوده است که روی آن یک پرده از موم لعاب می دادند و طفل نوآموز بر فراز آن چیز می نوشته، در قرون وسطی الواحی از شاخ و استخوان می تراشیده و آن را برای مشق و تحریر به کار می برده اند.
راهبردهایی برای استفاده از تختـه سیـاه
تختـه سیـاه سمبل کلاس درس
نوشته شده توسط
راهبردهایی برای استفاده از تختـه سیـاه
«تختـه سیـاه سمبل کلاس درس
از هر کسی بخواهید تصویر ساده ایی از یک کلاس درس برای شما ترسیم کند حتماً در آن تصویر یک معلّم، چند شاگرد، چند میز و نیکمت و روبه روی آنها، یک تخته سیاه خواهد بود.در مورد تخته سیاه،این سمبل کلاس درس،کم تر مقاله ایی نوشته شده است. آیا با کاربرد این وسیله ی کمک آموزشی آشنا هستید؟این نوشته ی کوتاه حاوی چند پیشنهاد در این مورد است:
«تختـه سیـاه
«تخته سیاه در تدریس کمک زیاد به معلّم می کند.ولی مانند سایر آلات و ابزار ممکن است آن را طوری به کار برد،که فایده و نتیجه ایی از آن عاید نشود.استفاده ی صحیح از تخته سیاه تدریس را جالب و مؤثر می کند و استفاده ی نادرست از آن حتّی یک درس خوب را بیهوده و بی فایده وانمود می کند.
«بهترين مكان دنيا
ساليان درازي بود كه در ميان جنگل شاخه هاي خود را به هر سو گسترانيده بودم. قدّ من از قدّدرختهاي ديگر بلندتر بود.دنيا را از بالاي سر همه تماشا مي كردم.ابرهاي گلفام* هر صبح و شام در بالاي سرم به اين سو و آن سو مي رفتند.مرغان در شاخه هايم آشيان ساخته بودند.گاه آفتاب از لابه لاي شاخ و برگم به تنم مي تابيد و آن را نوازش مي داد،گاه باد سراپايم را غرق بوسه مي ساخت.هر صبح دانه هاي مرواريد ژاله* برگهايم را زينت مي داد.درآن اوقات زندگي چه قدر لذّت بخش بود.
راهبردهایی برای استفاده ازتخته در امور آموزشی
«- همواره توّجه داشته باشید از چه فاصله ای خط شما خوانده میشود؟ دقّت کنید درشتی خط شما به اندازه ای باشد که مخاطبان در انتهای کلاس نیز قادر به خواندن آن باشند.
«وامروز،
به آرزویم رسیدم.
در کلاس تنها هستم،
با تخته سیاه و چند گچ.
با شوق می گیرم گچی در دست.
دعای ما گرفته
«گـــچ که رفیق تختـه است
فــامـــــــــیل با غــبار است
در ســــُــــــــرفه های خانم
دستش میـــــان کار اسـت
تخــــــــــته از این رفــــاقـت
شـــــد روســـیاه و تــــاریک
او رفـــــت تـــــا بــــــــیایــــد
تخـــــــته ســـفید و ماژیک
انـــــــــگار کــــــه دعـــــــای
ما بچّــــــه ها گــــــرفــــــته
چـــــون سُرفه هـــای خانم
همــــــــراه تخــــته رفــته».
شعراز:«مسعودطاهری عضدی».
تخته سفید (وایت بُرد)
وسیلهای است دارای سطحی بزرگ برای نوشتن که اگر چه در زبان«فارسی»نام تخته به آن اطلاق شده امّا پایه ی اصلی ساخت آن لزوما می تواند چوبی نبوده واز مواد دیگر حتّی فلزات تشکیل گردد.براین اساس باید گفت کاربری لفظ «تخته»دراین واژه همانند«تخته سیاه»ویا «تخته سبز»به معنای سطح گسترده ویک نواخت صاف می باشد.
تخته سیاه
«دردهـــــــكده اي درخـت بـــودم
بـر زينـــــــــــت بـاغ مـــــي فزودم
با ارّه مـــــرا ز كــــــــف بـــــريدنــد
بر خاك ســــيه تنــــــم كشيـــدند
چون پوسـت ز پيكرم جــدا شــــد
با تيشــــه تــن مـــن آشــنا شــد
از رنــــــده چو گشت صــاف چوبـم
نـجّار نـــمـــود ميـــــــخ كــــــــــوبم
هــــــــم زندگـــــــيم تــــباه كـردند
هــــــــــــم روي مــــرا سيـاه كردند
ايـــــــن رنج به جان و دل كشيــدم
يــــك بــــــــــاره ز باغ دل بـــــــريدم
دل كــــــــــنده ام از صـفـاي بستان
تا تــختـــه شوم در ايـــن دبــستان
تا هــــــر كه در ایـــن كــــلاس آيـــد
با شــــــــوق به من نظر نــــــمايــد
چـون صفحـه ي من شود پـر از پند
غــافـــل نشود ز مـــــن خــــردمـند
انــدرز مــــــرا به جــــــــــــان پــذيرد
از دانـــــــش و علــــم بــهره گيــــرد
هـرچنـــدكه هم چو شـب سيـاهـم
از بهــر شمــــا چـــــــــــراغ راهـــــم
خـــوشبـــختـــي خود اگر بــخـواهي
پيـــدا كنــي انـــدريـــــن ســــياهي
بـــــا شوق به ســـوي مــن نظر كـن
هـــــــر درس،تـــــــــورا دهـم ز ِبَركن»
شعراز:«علی مظاهری»